تقديم به همه ي دوستان محترم

ساخت وبلاگ

تولستوی در هفتاد سالگی رستاخیز را می نویسد.عصاره عقاید و افکارش را در رمان رستاخیز می ریزد.رستاخیز در دوره ای متولد می شود که تولستوی به پایان یک عمر اندیشه و تجربه خود نزدیک شده و به کمال پختگی رسیده است.کتاب از داستان زندگی دختری از طبقه پایین شروع می شود که در دام وسوسه شاهزاده ای بنام نخلیدف می افتد و نخلیدف در ابتدای جوانی با احساسات پاک به ماسلوآ نزدیک می شود و دلداده همدیگر می شوند اما پس از وقفه طولانی در که از دیدارشان می گذرد،نخلیدف دیدگاهش متفاوت می شود و ماسلوآ را فقط به چشم فرونشاندن هوس می بیند،ماسلوآ تسلیم می شود و نخلیدف پس از آنکه دامان ماسلوآ را لکه دار میکند او را با بچه ای در شکم تنها می گذارد.ماسلوآ به فلاکت کشیده می شود و بچه اش هنگام تولد می میرد.از فقر و نداری و بی کسی به فحشا کشیده میشود.بعد از سال ها به اتهام قتل یکی از مشتری هایش دادگاهی میشود و دادگاه به اشتباه حکم قاتل را برای ماسلوآ صادر میکند،در نتیجه ماسلوآ زندانی و باید به سیبری تبعید شود.دادگاهی که از قضا نخلیدف عضو هیئت منصفه آن و خود دخیل در صدور این حکم اشتباه بود.اتفاقی که وجدان خفته نخلیدف را بیدار و او را به دادخواهی از ماسلوآ و سایر زندانیانی که بی گناهی شان محرز بود ملتزم کرد.نخلیدف برای جبران ظلمی که در حقش کرده بود به ماسلوآ درخواست ازدواج داد و پیگیر کارهایش شد و همراه او راهی سیبری شد.لیکن ماسلوآ در زندان شیفته علاقه خالصانه مرد دیگری می شود،مردی که مهر و محبت او، به نظر وی، به خلاف مهر و محبت نخلیدف، با بازخرید گناه توجیه نمی­‌شود.در ضمن این کتاب به شکل ماهرانه و با تمام جزئیات اوضاع زندان ها و زندانیان و دستگاه قضایی روسیه آن دوران را شرح و مورد انتقاد قرار میدهد.نویسنده در پایا تقديم به همه ي دوستان محترم...
ما را در سایت تقديم به همه ي دوستان محترم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 6 ارديبهشت 1402 ساعت: 21:12

در بین تمام کتاب‌هایی که با موضوع جنگ نوشته شده است بدون تردید کتاب در غرب خبری نیست یکی از بهترین‌هاست. کتابی که به پس از مطالعه احتمالا جزء فراموش‌نشدنی‌ترین کتاب‌هایی خواهد بود که خوانده‌اید.اریش ماریا رمارک در کتاب در غرب خبری نیست با نگاهی خشک و واقع‌بینانه به کوچکترین لحظات وحشت و بیدادگری، پلیدی و فرومایگی، رقت و ترس و بزرگمنشی، سرگذشت گروهی از سربازان جوان و سرگردان آلمانی را می‌نویسد که در پیچ و خم روزهای جنگ اول جهانی نومیدانه جنگیدند و رنج کشیدند.کتاب در غرب خبری نیست نه اتهام است، نه اعتراف و نه به هیچ وجه ماجرایی قهرمانی، زیرا مرگ برای کسانی که با آن دست به گریبان‌اند، ماجرا به شمار نمی‌آید. این کتاب از نسلی از انسان‌ها صحبت می‌کند که جسمشان را از مهلکه به در بردند ولی زندگی‌شان در جنگ نابود شد.اریش ماریا رمارک در سال ۱۸۹۸ در آلمان به دنیا آمد. جوانی او همزمان با جنگ جهانی اول بود و به زیر پرچم خوانده شد تا در جبهه غرب نبرد کند. بنابراین نویسنده با آنچه در کتاب آمده است به خوبی آشناست. پس از اتمام جنگ، رمارک به آلمان بازگشت و دست به کارهای مختلف زد اما در آخر خبرنگار روزنامه شد و در سال ۱۹۲۹ کتاب در غرب خبری نیست را منتشر کرد. کتابی که ساده و روان بود و مردم جهان را از وحشت جنگ آگاه می‌کرد. رمارک بین سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۹ خانه‌ای در سوئیس بنا کرد و بر آن بود موقتی در آن زندگی کند اما رژیم نازی کتاب‌های او را که ضد جنگ بود، در آلمان توقیف و تابعیت او را لغو کرد.کتاب صحنه‌های جنگ را آنقدر ملموس و واقعی توصیف کرده که در تمام لحظات خواندن، خواننده را نیز درگیر می‌کند. مهم‌ترین جنبه کتاب نیز ضد جنگ بودن آن است، جنگی که آدم‌های بی‌گناه را به جان هم می‌اندازد، جنگی که حت تقديم به همه ي دوستان محترم...
ما را در سایت تقديم به همه ي دوستان محترم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jalayer1390o بازدید : 67 تاريخ : چهارشنبه 6 ارديبهشت 1402 ساعت: 21:12